مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) یکی از روشهای طراحی سیستم ها، بویژه سیستم های مدیریتی و کیفیتی است. این رویکرد در ابتدا توسط وارفیلد معرفی و توسعه داده شد و در حال حاضر به طور فزآیندهای مورد استفاده محققان مختلف قرار می گیرد. رویکرد ISM، افراد و گروهها را قادر می سازد که روابط پیچیده بین تعداد زیادی از عناصر را در یک موقعیت پیچیده ی تصمیم، ترسیم کند و به عنوان ابزاری برای نظم بخشیدن و جهت دادن به پیچیدگی روابط بین متغیرها عمل می کند. این تکنیک با شناسایی متغیرهایی که با موضوع یا مسئله مرتبط هستند آغاز و سپس روابط زمینهای بین متغیرها با استفاده از تجربیات و دانش عملی خبرگان مشخص و در نهایت مدل ساختاری چند سطحی ایجاد می شود. هدف از مقاله حاضر بررسی مفهومISM ، مشخص کردن خاستگاه آن به لحاظ پارادایمی، تشریح مراحل اجرای تکنیک و ارائه جنبه های کلیدی این رویکرد و کاربرد آن در مسائل مدیریت کیفیت می باشد. بدین منظور پس از تشریح کامل رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری، کاربردی از آن برای تحلیل روابط موانع اجرای مدیریت کیفیت جامع ارائه و حل شد.